<

فال حافظ

قالب وبلاگ
بایگانی خرداد ۱۳۹۴ :: کتابخانه مشارکتی شهید مطهری (ره )

کتابخانه مشارکتی شهید مطهری (ره )

کتابخانه مشارکتی شهید مطهری (ره )

کتابخانه مشارکتی شهید مطهری (ره)
ساعت کار 9صبح تا 14بعدازظهر
2000نسخه عنوان کتاب،50عنوان مجله
آدرس:همدان،شهرستان رزن ،کوچه شهید صباغزاده ،جنب مدرسه امیرکبیر
تلفن تماس36222284-081

آخرین نظرات

نویسندگان

۱۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

        زندگی شما مثل یک کتاب است.

صفحه عنوان آن به نام شماست مقدمه آن،معرفی

شما به دنیاست صفحات آن گزارش روزانه تلاش ها ،

کوشش ها ،لذت ها و یاس های شما است.

هرروز افکار و اعمال شما درکتاب زندگی  تان ثبت می گردد.

هرساعت تاریخچه ای به وجود می آید که باید برای همیشه باقی بماند.

روزی فرا می رسد که کلمه پایان ، باید درانتهای کتاب شما نوشته شود.

پس کاری کنید که درمورد کتابتان بگویند

تاریخچه ای است از اهداف عالی ،خدمات بی دریغ و

کارکرد بسیار خوب

                           ((گرندویل کلیزر))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰
مهدیه صادقی

الیزابت لانگفورد

ذبیح ا... منصوری

انتشارات زرین

داستان در مورد ویکتوریاست دختری که وقتی به دنیا می آید قرار نیست ملکه انگلیس شود 11 نفر قبل از او هستند که شایستگی پادشاهی را دارند اما یکی پس از دیگری فوت می کنند و ویکتوریا میشه ملکه انگلستان . کتاب از بچگی ویکتوریا می گه ، روابطش با مادرش ، شوهرش اینکه عاشق هم بودند ، زن متدینی بوده بچه های زیادی داشته سبب پیشرفت های زیادی توی انگلیس میشه خیلی عدالتخواه بوده و مغز سیاسی خوبی داشته . چیزای جزئی هم می گه مثل اینکه قدش کوتاه بوده و برای اولین بار اون سراغ کفش های پاشنه بلند زنونه می ره .

قسمت های زیبایی از کتاب

اساس نیک بختی یا بدبختی هرکس بین تاریخی که به مرحله بلوغ پا می گذارد تا سن بیست سالگی استوار می شود .

هر قدر مردی زنی را دوست داشته باشد اگر احساسات خود را بروز ندهد آن زن پی به احساساتش نمی برد .

کار وقتی جزء فطرت انسان شد تولید آرامش می نماید تولید آرامش می نماید و هنگام کار کردن انسان احساس می کند که راحت است .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۴
مهدیه صادقی

پیامبراکـــــــــرم (ص):

مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۵۳
مهدیه صادقی

مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را دید و متوجه حالت پریشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را دید بی اختیار گفت: «عجیب آشفته‌ام و همه چیز زندگی‌ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی‌دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟"»


استاد برگی از شاخه افتاده روی زمین کند و آن را داخل نهر آب انداخت و گفت: «به این برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد خود را به جریان آن می‌سپارد و با آن می‌رود.»


سپس استاد سنگی بزرگ را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرو رفت و در عمق آن کنار بقیه سنگ ها قرار گرفت. استاد گفت: «این سنگ را هم که دیدی. به خاطر سنگینی‌اش توانست بر نیروی جریان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گیرد. حال تو به من بگو آیا آرامش سنگ را می‌خواهی یا آرامش برگ را؟»


مرد جوان مات و متحیر به استاد نگاه کرد و گفت: «اما برگ که آرام نیست. او با هر افت و خیز آب نهر بالا و پائین می‌رود و الان معلوم نیست کجاست!؟ لااقل سنگ می‌داند کجا ایستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جریان دارد اما محکم ایستاده و تکان نمی‌خورد. من آرامش سنگ را ترجیح می دهم!»


استاد لبخندی زد و گفت: «پس چرا از جریان‌های مخالف و ناملایمات جاری زندگی‌ات می‌نالی؟ اگر آرامش سنگ را برگزیده‌ای پس تاب ناملایمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده.»


استاد این را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود نفس عمیقی کشید و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقیقه که گذشت موقع خداحافظی، مرد جوان از استاد پرسید: «شما اگر جای من بودید آرامش سنگ را انتخاب می‌کردید یا آرامش برگ را؟»


استاد لبخندی زد و گفت: «من در تمام زندگی‌ام، با اطمینان به خالق رودخانه هستی، خودم را به جریان زندگی سپرده‌ام و چون می‌دانم در آغوش رودخانه‌ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور یار دارد از افت و خیزهایش هرگز دل‌آشوب نمی‌شوم. من آرامش برگ را می‌پسندم.»
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۱
مهدیه صادقی

همراه با پروفسور کاتلین فیتزپاتریک(استاد تحقیق دانشگاه نیویورک)


کتاب


پروفسور کاتلین فیتزپاتریک، Kathleen Fitzpatrick، متولد 1967، امریکا است. او مدرس «علوم‌ دیجیتال» و «مطالعات رسانه» است. و مدیریت ارتباطات علمی انجمن زبان نوین را بر عهده دارد و اکنون به عنوان استاد تحقیق دانشگاه نیویورک مشغول به فعالیت است. او متخصص «نشر علمی در فضای اینترنتی» است و بر «تأثیرات ارتباطات شبکه‌ای بر متون» تحقیق می‌کند. واپسین کتاب او با عنوان «کهنگی عمدی: نشر، فناوری و آینده دانشگاه» در سال 2011 از سوی انتشارات دانشگاه نیویورک منتشر شده‌است. (کهنگی عمدی عبارت است از خط‌مشی برنامه‌ریزی یا طراحی فرآورده‌ای با عمر مفید محدود تا آنکه پس از مدت معینی کهنه شود، یعنی از مد یا از کار بیفتد.)
گفت‌وگویی با او، در حاشیه همایش «پژوهش‌های پسادیجیتال» انجام شده است که بخشهایی از سخنانش را در ادامه می آوریم:

از نظر من، هم آنچه در حال تغییر است و هم آنچه از گذشته به ما رسیده‌‌ و بدون تغییر باقی مانده‌است، هر دو جذابیت‌ دارند. چون هر کدام مزایای خاص خود را دارند. خوانندگان و پژوهشگران، امروزه توقع دارند که بتوانند به مواد اطلاعاتی مورد نظرشان در یک لحظه و در زمانی کوتاه دسترسی پیدا کنند و همچنین ما توقع داریم بخش عمده‌ای از کتابخانه‌مان را با خود به هر کجا که می‌رویم، حمل کنیم.
مطالعه روی دستگاه‌های دیجیتال رفته‌رفته به بخشی عادی از جریان کلی اطلاعات درمی‌آید و به جای یک فعالیت جداگانه و انفرادی می‌نشیند.
اما آنچه هنوز تغییر نکرده، شکل فی‌نفسه «متن» است. به نظر می‌رسد که «نظریه‌پردازان فرامتن» آینده‌ای را تصویر کرده‌اند که در آن بسیاری از متونی که خوانندگان و پژوهشگران با آن سروکار دارند درهم‌تنیده و «وب‌گونه» خواهند بود و اجازه می‌دهند تا نمونه‌ای از ایده‌هایی را که در برخی نظریه‌های پساساختارگرایانه ارائه‌شده، به‌طور کامل اجرا شود.
متن ریزومی (rhizomatic، مفهومی که ژیل دیلوز از زیست‌شناسی وارد فلسفه کرد و به لحاظ لغتی یعنی زمین‌ساقه) خواننده‌ای را خواهد داشت که با مولف در تولید متن شریک است.  انگار که متن‌ها چندمدلی، سیال و غیرخطی خواهند شد.
اما در حال حاضر، متن‌ها به‌طور کامل چنین تغییراتی را نپذیرفتند. شکل کتاب در طول قرن‌ها همان‌گونه که بوده، مانده است؛ خطی، متنی و نسبتاً صلب. این ثبات نسبی در برابر تغییرات عظیم فناورانه (و نه تغییرات ناچیز اجتماعی) – از جمله حرکت کتاب به صفحه‌های تحت شبکه – من را بر آن می‌دارد که باور داشته‌باشم «کتاب بودنِ کتاب»، ذاتاً در چیزی به غیر از دستگاه ارائه آن است: کتاب‌بودن به چاپ، صحافی و مواردی از این دست مربوط و محدود نیست.  

شکل کتاب در طول قرن‌ها همان‌گونه که بوده، مانده است؛ خطی، متنی و نسبتاً صلب. این ثبات نسبی در برابر تغییرات عظیم فناورانه (و نه تغییرات ناچیز اجتماعی) – از جمله حرکت کتاب به صفحه‌های تحت شبکه – من را بر آن می‌دارد که باور داشته‌باشم «کتاب بودنِ کتاب»، ذاتاً در چیزی به غیر از دستگاه ارائه آن است: کتاب‌بودن به چاپ، صحافی و مواردی از این دست مربوط و محدود نیست.

من اخیراً به راه‌هایی فکر می‌کردم که مواجهه با فناوری‌های دیجیتال بتواند برای جوامع پژوهشی ما – در تحقیقات، مطالعات و شیوه‌های نوشتار – ثمربخش باشد. با این حال، وقتی در یادداشتی که اخیراً در تارنوشت (وبلاگ) «نقد کتاب نیویورک» درباره ترک استناد به شیوه‌ای که ما می‌شناسیم، خواندم بسیار متعجب شدم.
نویسنده استدلال کرده‌است که در عصر گوگل، ردیابی کردن منابع یک نقل‌قول به فرآیندی بسیار ساده تبدیل شده و به استناد‌های بسیار کمتری در تألیف یک متن نیاز است. از یک طرف من موافقم، شیوه‌های استناد در برخی موارد مفید می‌تواند ساده شود؛ اما از سوی دیگر، کاملاً شگفت‌زده شدم وقتی شنیدم که یک محقق استدلال می‌کند که ما باید تبارشناسی نقد را – یعنی ردیابی پیدایش ایده‌ها در میان مباحثات را- به نهادی غیرانتفاعی واگذار کنیم که الگوریتم‌هایی دارد که جعبه‌سیاه چنین رسوایی‌هایی هستند و با شیوه‌هایی تجاری منابع را در نتایج جست‌وجو در اختیار می‌گذارد.
اگر چه من شخصاً از کاربرد ابزارهای دیجیتالی که در دسترس داریم کاملاً حمایت می‌کنم، اما تنها می‌خواهم اظهار امیدواری کنیم که به خاطر جنبه‌های حیاتی ارتباطات پژوهشی، در مورد تکیه بر نهادهای تجاری اندکی محتاطانه‌تر عمل کنیم.

من این روزها باید بیشتر روی آی‌پدم بخوانم که خیلی راحت نیست. دیگر نمی‌توانم تصور کنم که از کتاب‌هایی که اکنون در قفسه دارم دور باشم. این کتاب‌ها در عین حال که نسخه‌هایی از روایات خودشان هستند، مطالعات و اکتشافات شخصی من را ثبت کرده‌اند و نمایش می‌دهند.
تردید دارم که واقعاً روزی فرا برسد که خانه‌ها دیگر قفسه‌ کتاب‌ها را به‌خاطر نیاورند و همه متون به فضاهای دیجیتال منتقل شوند!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۰
مهدیه صادقی

images

سوم خرداد یادآور دلاورمردی های رزمندگان اسلام در فتح غرورآفرین خرمشهر قهرمان مبارک باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۷
مهدیه صادقی